من دغدغه دارم که این روزها در سرزمینی زندگی می کنم که در آن دویدن سهم کسانی است که نمی رسند و رسیدن حق کسانی است که نمی دوند.
RSS
POWERED BY
LoxBlog.Com
<-PollItems->
|
پادشاهي در يك شب سرد زمستان از قصر خارج شد هنگام بازگشت نگهبان پيري را ديد كه با لباسي اندك در سرما نگهباني مي داد از او پرسيد:آيا سردت نيست؟ نگهبان پير گفت:چرا اي پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل كنم. پادشاه گفت:من الان داخل قصر ميروم و ميگويم يكي از لباس هاي گرم مرا برايت بياورند. نگهبان ذوق زده شد واز پادشاه تشكر كرد.اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعده اسرا فراموش كرد صبح روز بعد جسد سرمازده پيرمرد را در حوالي قصر پيدا كردند در حالي كه در كنارش باخطي ناخوانا نوشته بود«اي شاه من هر شب با همين لباس كم سرما را تحمل ميكردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پاي درآورد!» يادمان باشد به راحتي وعده ندهيم ولي اگر داديم برسر پيمانمان باشيم و در اجراي عهد پايدار بمانيم كه گفته اند جوانمردان در گرو عهد وپيمان هستند نظرات شما عزیزان: من از خدا خواستم ... ارزش آرام ولي مصمم سجده آيا ميدانستيد؟ خداوند هيچ مشكلي را بدون راه حل نمي گذارد شايد براي شما هم اتفاق افتاده باشه! چرا ما قدر مادرانمان رو نميدانيم!!!!! حرف هاي قلبمان درسي از سفر غازها اين شعر شما را ياد چه خاطره اي مي اندازد!!!؟ گنج پنهان خانه تكاني دلت مبارك!!!! حرص مداد رنگی زندگي مثل چاي است چقدر خنده داره مرد تاجر چه چیز های سخته وچه چیز های آسان وعده |
|